خلوت نشین

شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کوچکترین تلنگری می شکند...

خلوت نشین

شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کوچکترین تلنگری می شکند...

نامی از هزار نام

ای شما!

ای تمام عاشقان هر کجا!

از شما سوال می‌کنم:

نام یک نفر

در شمار نام‌هایتان اضافه می‌کنید؟

یک‌نفر که تا کنون

ردپای خویش را

لحن مبهم صدای خویش را

شاعر سروده‌های خویش را نمی‌شناخت

گرچه بارها و بارها

نام این هزارنام را

از زبان این و آن شنیده بود


یک نفر که تا همین دو روز پیش

منکر نیاز گنگ سنگ بود

گریه‌ی گیاه را نمی‌سرود

آه را نمی‌سرود

شعر شانه‌های بی‌پناه را

حرمت نگاه بی‌گناه

و سکوت یک سلام

در میان راه را نمی‌سرود

نیمه‌های شب

نبض ماه را نمی‌گرفت

روزهای چارشنبه ساعت چهار

بارها شماره‌های اشتباه را نمی‌گرفت

ای شما!

ای تمام نام‌های هرکجا!

زیر سایبان دستهای خویش

جای کوچکی به این غریب بی‌پناه می‌دهید؟

این دل نجیب را

این لجوج دیرباور عجیب را

در میان خویش

                        راه می‌دهید؟

قیصر امین‌پور


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد