خلوت نشین

شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کوچکترین تلنگری می شکند...

خلوت نشین

شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کوچکترین تلنگری می شکند...

زندگی...

پسرک پرسید: زندگی یعنی چی؟ مادرش گفت: یعنی اینکه بشینی درس بخونی، دکتر بشی. گفت: فقط همین؟ مادرش گفت: خوب… غذا بخوری، بزرگ بشی. اصلا ببینم تو به این چیزا چیکار داری؟ برو بشین سر درس ات.

پسرک از خانه بیرون رفت. کنار بازارچه قهوه خانه ای بود. پیرمردی نشته بود و قلیان می کشید. پسرک از پیرمرد پرسید: زندگی یعنی چی؟ پیر مرد گفت: یعنی اینکه بدنیا بیای، بزرگ بشی، پیر بشی و بعدشم… گفت: بعدشم چی؟ پیرمرد گفت: بعدش رو وقتی موقعش شد میفهمی. پسرک رفت و رفت تا به یک مرد جوان رسید و سوال خود را از جوان پرسید. مرد جوان گفت: یعنی اینکه عاشق بشی، دیوونش بشی بعدش یهو… پسرک گفت: بعدش یهو چی؟ جوان گفت: هیچی، زندگی یعنی همین دیگه.
پسرک رفت و به یک زن خیاط رسید و زن جوابش رو داد: زندگی یعنی این چرخ خیاطی من، یعنی کار کردن. آدم با کار زندس. اگه کار نکنی نه شیکمت سیر میمونه نه میتونی لباس بخری بپوشی نه هیچ چیز دیگه. پسر نگاهی به چرخ خیاطی انداخت و رفت.
پسر رفت و رفت و از کوه ها و جنگل ها گذشت و بدنیال معنی زندگی گشت ولی نمی دانست که خود دارد در زندگی قدم می گذارد.
زندگی از نظر اون این بود: زندگی یعنی به دنبال معنی زندگی گشتن!

 

زندگی قصر دل انگیز خیال…زندگی زمزمه گرم جهان

زندگی بوی دلاویز وصال…زندگی آینه پاک زمان

در نگاه گل سرسبز وجود…در دل شادی و شور

در سراپرده ایی از بود و نبود………….

زندگی رسم خوش عاطفه هاست

گردش چرخ حیات…تپش قلب زمین

انعکاس گل نورانی مهر…بر بلندای تن آینه ها

زندگی خنده زیبای امید…بر شب تیره یأس

تابش نور خدا…بر دل مرده خاک

زندگی سنبل عشق…….زنگی شادی و شوق

زندگی یکسره پیوند و صفاست

زندگی زیباست

*چه دیر میفهمیم که زندگی همان روزهایی بود که زود سپری شدنش را آرزو میکردیم*

دوست داشته باش و زندگی کن! زمان برای همیشه از آن تو نیست...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد