خلوت نشین

شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کوچکترین تلنگری می شکند...

خلوت نشین

شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کوچکترین تلنگری می شکند...

افسوس...

وقتی جهان خالی است یک انسان ندارد
تا چند می گردی برادر جان ندارد
امید واهی بسته ایم افسوس افسوس
این ابر حتی قطره ای باران ندارد
این وادی عشق است اما ایمنی کو
موسی ید بیضاءوده فرمان ندارد
پاکی نمی بخشد کسی را غسل تعمید
دیگر دم گرم مسیحا جان ندارد
تنگ شرابم امشب از بس پر شرابم
ساقی خبر ازحد مستیمان ندارد
امشب دلم تنگ است بنیامین من کو
گویا خبر از چاه و از زندان ندارد
عشقش در آخر می کشد ما را خدایا
خون دل عاشق چرا تاوان ندارد ؟

(محمدمهدی ناصری)                    


به سفارش (م)

نظرات 2 + ارسال نظر
بهرام شنبه 23 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 ب.ظ http://861.blogsky.com

سلام وبلاگ قشنگی داری خوشحال میشم به منم سر بزنی موفق باشی

مریم یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:02 ق.ظ


باسلام

عالی

موفق باشی دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد